loading...

شاعر و ترانه سرا

:اصفهان شهر گنبدهای فیروزه ای(دهستان ساحلی اسکندری)

بازدید : 6
شنبه 19 بهمن 1403 زمان : 1:51
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

شاعر  و  ترانه سرا

نقاب...

کاش می‌شد که این نقاب را کنار می‌زدیم
یا به حریم دل خویشتن حصار می‌زدیم
یا رومی‌روم می‌شدیم یا زنگی زنگ
یا مسلمان بودیم و یا زنار می‌زدیم
یا گرگ بوده تا قاتل بره‌ها شویم
یا چوپان گرگ زده‌‌‌ای که جار می‌زدیم
قصاب رفیق ماست و گوسفند بینوا
غافل ز تیغ ، که پس از تیمار می‌زدیم
با سگ رفیق و با گرگ مدارا می‌کنیم
میش خورده و تهمت به گرگ‌هار می‌زدیم
گرگ‌ها ، شکم گوسفندان دریده اند
به روباه بیچاره ، افسار می‌زدیم
حاکم دزد ، بالانشین مجالس است
آفتابه دزد بینوا را بسیار می‌زدیم

حاکم نبوده ایم همه را حکم می‌کنیم
قاضی نبوده ایم ، همه را دار می‌زدیم
به قصد کشتن یوسف حیله کرده ایم
تهمت به گرگ درنده ی‌هار می‌زدیم
روزگار زنده‌ها را سیاه کرده ، لیک
بر خاک مزارشان ، نوحه خوان ، زار می‌زدیم
یکسو ،خون مظلوم را به شیشه کرده ایم
آن سو دم از حضرت تک سوار می‌زدیم
خشت را کج نهاده و دیوارمان کج است
طعنه هر روز به کجی دیوار می‌زدیم
باید که مسلمانی از نو بنا کنیم ، رفیق
سری به خانه‌ی یک معمار می‌زدیم

علی مومنی آبان 1403
💠💠💠

تعداد صفحات : -1

آمار سایت
  • کل مطالب : 0
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 38
  • بازدید کننده امروز : 39
  • باردید دیروز : 0
  • بازدید کننده دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 39
  • بازدید ماه : 51
  • بازدید سال : 207
  • بازدید کلی : 226
  • کدهای اختصاصی